fa-derayaدرس خارج فقه و اصول

درس 109:

چهار‌شنبه 14/8/1404 هـ.ش مطابق با 14/ جمادی الاولی/1447 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

لفظ سوّم: لفظ وکالت است

وکالت از ائمه هدی(ع) اماره، وثاقت بلکه اماره عدالت است به جهت اینکه ممتنع است امام معصوم فاسق را وکیل کند مخصوصاً در اموال مسلمین و مرحوم میرزا قمی در این رابطه بیانش این است که:

«کون الراوی وکیلاً لاحد الائمة(ع) امارة الوثاقة لما قیل: انّهم لا یجعلون الفاسق وکیلاً[1]».

و همچنان مرحوم علامه مامقانی بیانی دارد که نصّش چنین است:

«کونه وکیلاً لاحد الائمة من اقوی امارات المدح بل الوثاقة و العدالة لانّ الممتنع عادتا جعلهم غیر العدل وکیلاً سیّما اذا کان وکیلاً علی الزکوات و غیرها من حقوق الله تعالی[2]».

نعم: مرحوم محقق تستری قائل است به اینکه وکالت از سوی امام چیزی را افاده نمی کند و بر این سخنش دو وجه اقامه کرده که به ترتیب یادآور می شویم:

وجه اوّل این است که: صالح بن سهل همدانی متولی امام جواد(ع) بود و ایشان تصرّفاتی نمود که برایش مجاز نبود و برای امام فرمود: «اجعلنی من عشرة آلاف درهم فی حلّ» امام برایش فرمود: «انت فی حلّ» و هنگامی که صالح خارج شد از محضر امام؛ امام فرمود که: «یثیب احدهم علی مال آل محمد و فقرائهم و مساکینهم و ابناء سبیلهم فیأخذه ثمّ یقول اجعلنی فی حلّ أ تری انّه ظنّ بی انّی اقول له: لا افعل؟ و الله یسألنّهم عن ذالک یوم القیامة سؤالاً حثیثاً ای سریعاً».

***

[1]) قوانین الاصول، ج1، ص421.

[2]) مقباس الهدایة، ص130.