fa-derayaدرس خارج فقه و اصول

درس 12:

سه شنبه 19/10/1402 هـ.ش مطابق با 26/جمادی الثانی/1445 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).

تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قول ها.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

تتمه ای در حدیث قدسی

در احادیث قدسیه احکام قرآن و آیاتش جاری نمی شود که عبارت از حرمت مسّ کلمات و حروف و وجوب تطهیر آنها و تحصیل طهارت باشد و همچنان عدم جواز بیع قرآن علی الاطلاق یا تنها بر کافر و مشرک و مرتد هرچند که لفظ و معنی در حدیث قدسی از جانب خدای سبحان است و لکن تحت احکام آیات باهرات داخل نمی شود اگر چه حکم استحباب در احادیث قدسیه جریان دارد، زیرا: احادیث قدسیه همچنان کلام خداست که مراعات و احترامش از دأب کلام الهی است.

ثم: احادیث قدسیه چهار نحو روایت می شود که به ترتیب می آوریم:

قسم اول: این است که نبی(ص) روایت می کند که خدای متعال چنین فرموده.

قسم دوم: این است که خدای متعال مطابق آنچه نبی از او روایت کرده چنین و چنان است مثلا.

قسم سوم: این است که امام صادق(ع) از رسول خدا روایت می کند که خدای متعال چنین و چنان فرموده.

قسم چهارم: این است که علی(ع) یا سایر معصومین علیهم صلوات الله از رسول خدا روایت می کند که از فوق عرش چنین و چنان گفته شده.

چند نمونه از احادیث قدسی به ترتیب ذیل بیان می شود:

  1. عن علی بن الحسین علیه السلام قال: یقول الله عزّوجلّ: اذا عصانی من خلقی من یعرفنی سلّطت علیه من لا یعرفنی[1].
  2. قال الصادق علیه السلام عن رسول الله قال: قال الله عزّوجلّ: الصّوم لی و انا اجزی به[2].
  3. قال علی علیه السلام قال الله من فوق عرشه: یا عبادی اعبدونی فی ما امرتکم[3].

فثمّ: مرحوم سیّد خلف حویزی متوفّی سال 1074 کتابی را تصنیف نموده در احادیث قدسیّه به اسم «البلاغ المبین فی احادیث قدسیّة» و بعد از ایشان شیخ حر عاملی متوفّی سال 1104 کتابی تصنیف کرده در این مورد به اسم «الجواهر السنیّة فی الاحادیث القدسیّة» و سپس پاره ای از احادیث قدسی را در کتابی به نام «الصحاف الاربعون» روایت کرده که از تورات انتخاب شده به روایت ابن عبّاس از علی(ع).

***

(1) جواهر السنیّة، ص250.

(2) بحارالانوار، ج23، ص255.

(3) جواهر السنیّة، ص247.