درس 97:
سه شنبه 25/6/1404 هـ.ش مطابق با 23/ ربیع الاوّل/1447 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: نوشته معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
مرحوم محقق سلیمان بحرانی در کتاب البلغه سخنی دارد در باب مراسیل و آن اینکه روایات من لایحضر اعتبار دارد هرچند که مرسله باشند و اصحاب شیعه مراسل مرحوم صدوق را به قوّت توصیف می کنند و می گویند که مراسل مرحوم صدوق از مراسیل ابن ابی عمیر کمتر نیست که از آن جمله می توان مرحوم علامه را در کتاب مختلف و مرحوم شهید را در شرح الارشاد و مرحوم محقق داماد را در رواشح نام برد.
تا اینجا راجع به احادیث مرسله دیدگاه های شیعه را معرفت پیدا کردیم و اکنون نوبت آن رسید که دیدگاه اهل سنت را نیز معرفت پیدا کنیم بنابراین اهل سنت حدیث مرسل را اینگونه تعریف می کند که از سلسله ی راوی هایش یک صحابی ساقط شده باشد و به قول نافع قال رسول الله کذا و کذا گفته شود چنین جمله ای از ارسال حکایت می کند[1].
و در حقیقت مرفوعات تابعی مرسلات گفته می شود و مرسلات را در شمار اقسام احادیث ضعیفه قرار می دهد و اتفاق دارند به اینکه احادیث مرسله حجیتی در دین ندارد و می گویند که این سخن نظر کسی است که حفّاظ حدیث و نقّاد اثر بر آن استقرار پیدا کرده اند و در تصانیف دست به دست نموده نزدشان متداول است.
مع ذالک مشاهده می کنیم که محدثین اهل سنت احتجاج می کنند به مراسیل صحابه، علی هذا مراسیل صحابه را ضعیف نمی دانند و حجیت آنها را قبول دارند و می گویند که صحابی کسی است که حدیث را از رسول خدا بطور سماع روایت می کند و روایت صحابی بطور غالب از صحابی دیگر است که آن صحابی از نفس رسول خدا فرا گرفته بنابراین اگر یک صحابی از سلسله ی سند سقوط می کند ضرر به حدیث وارد نمی کند
و همین حکم را دارد جهل حال راوی که موجب تضعیف حدیث نمی شود و دلیلش این است که شرافت صحبت با پیامبر در تعدیل صحابی کفایت می کند و در صحیح بخاری و مسلم احادیث مرسله ی صحابه از شماره بیرون است به جهت اینکه تمام صحابه را عادل می داند و عدالت صحابه نزد صاحبان صحاح محرز است[2].
***
[2]) تدریب الراوی، ج1، ص171.