درس(243)، سهشنبه 3/4/1404 هـ.ش مطابق با 28/ ذیالحجه/1446 هـ.ق، کابل، حوزه علمیّه دارالمعارف اهلبیت(ع).
تذکّر: دروس معظّم له عربی بوده به شاگردان فارسی ارائه می گردد غیر از متون، احادیث و نقل و قولها.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، الصّلاة والسّلام علی خیر خلقه و اشرف بریّته ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین لاسیّما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
وجه هفتم: دلیل قاعده است
قاعده ی کلیّه نزد اهل منطق و فلسفه وجود دارد و آن اینکه: «الشیئ ما لم یجب لم یوجد» بنابراین قاعده هر فعلی که تحقق می یابد با تحقق علتش واجب می شود و واجب هم وجود است و مادامی که علتش محقق نشود وجودش ممتنع است فلذا امر این فعل دایر است بین دو ضرورت که وجود و عدم باشد و این معنای جبر است.
و فیه:
الوجوب بالاختیار لا ینافی الاختیار همان گونه که الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار و از سوی دیگر اختیار خودش به نوبه ی خود جزء علت تامه است در افعال اختیاریه بنابراین وجوب در ایجاد چیزی نشأت می کند از علّت تامّه اش که جزء تمام آن علت اختیار است چنانکه در جواب چهارم نیز یادآور شدیم.
وجه هشتم: دلیل اراده است
به درستی اختیاری بودن عمل به سبب اراده است بنابراین کلام منتقل می شود به این اراده که آیا این اراده ناشی از اراده ی دیگر است یا خیر که اگر ناشی از اراده ی دیگر باشد تسلسل لازم می آید و اگر ناشی از اراده ی دیگر نباشد جبر لازم می آید بنابراین امر دایر می شود بین قول به تسلسل یا قول به جبر و در اینجا قول به جبر متعیّن است و امام المشکّکین فخر رازی در این دلیل مبالغه را به نهایت رسانده و گفته است ان اجتمع فیه الثقلان لم یأتوا بجوابه.
و فیه:
شکی نیست که افعال اختیاریه ناشی از اراده است و اراده را الله متعال در انسان ایجاد نموده بنابراین اراده ذاتی انسان است و ذاتی لا یعلّل فلذا از تری آب سوال نمی شود کما اینکه از دهنیت دهن و از ملحیت ملح سوال نمی شود چون ذاتی آنهاست و نظیرش را در تکوین زیاد داریم مثل: حجریّت حجر و نباتیّت نبات و در این ردیف است انسانیّت انسان که همه اینها از ذاتشان نشأت می کنند، علی هذا هرگاه انسان را از عقل و اختیار و ناطقیتش جدا کنیم ماهیّت بشریاش نابود می شود و او دیگر انسان نیست امّا حیوان و امّا شیئ آخر.
مثال دیگر که از همه روشنتر است در بحث اشکال است و آن اینکه مثلث بودن مثلث ذاتی آن است که مجموع زوایایش مساوی دو قائمه است که اگر چنین نباشد ضلعی یا رأسی کم باشد مثلث نیست فلذا انسان نیز با اراده اش گره خورده و بدون اراده که صفت ذاتی اوست انسان نیست چنان ه مثلث بدون اضلاع ثلاثه و رئوس سه گانه مثلث نیست.
***